درس صدوسي ويكم امام شناسي
@تمثيلات مهدوي (٣)
انتظار خورشيد:
هر شب، منتظرِ طلوعِ خورشيدِ فردا هستيم؛ اما معناي انتظار خورشيد، آن نيست كه تا صبح در تاريكي به سر ببريم، بلكه تا آمدن خورشيد، هر كس اتاق خود را روشن ميكند. يا در زمستان، منتظر فرا رسيدن بهار هستيم؛ ولي معنايش اين نيست كه در طول زمستان از سرما بلرزيم و اتاق خود را گرم نكنيم.
امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در زمان غيبت همانند خورشيد پشت ابر است و ما منتظران رؤيت خورشيديم؛ اما اين بدان معنا نيست كه دست روي دست بگذاريم و هيچ كاري نكنيم، بلكه در زمان غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف بايد به مقدار توان خود با ظلم مبارزه كنيم و در صدد اصلاح خود و جامعه برآييم.
در روايت ميخوانيم: «أَفضلُ الأعمالِ إنتِظارُ الفَرَج؛[1] بهترينِ اعمال، انتظار فرج [حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف] است.»
بر اساس اين حديث، انتظار، يک حالت نيست، بلكه عمل است. بنابراين منتظران واقعي، بايد اهل عمل باشند.
كسي كه منتظر مهمان است، آرام نمينشيند و خانه را براي آمدن مهمان آماده ميكند. بنابراين آمادگي براي ظهور، با خودسازي، امر به معروف، دعوت به حق و آگاهسازي ديگران از وظايفي که در دوران غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف دارند، ممکن خواهد شد.
جهالت :
ظلم و جفاي برادران حضرت يوسف به ايشان و برادرش را از جهاتي ميتوان به جفاي امت به امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف و اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تشبيه كرد؛ زيرا بعضي ميگويند: «مگر اهلبيت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چه ويژگيهايي دارند كه نزد خداي متعال و رسول گرامياش از ديگران محبوبترند؟» اما بايد دانست كه تمام افعال خداوند، حكيمانه است و دليل محبت ويژه خدا به اين خاندان هم، آگاهي به صفات ممتاز آنهاست. درست مثل حضرت يعقوب عليه السلام كه در يوسف عليه السلام چيزي را ميديد كه در پسران ديگرش نبود و به همين دليل، او را بيشتر دوست ميداشت، ولي برادران حضرت يوسف اين را درك نميكردند و جاهلانه ميگفتند: Nلَيوسُفُ و أَخُوهُ اَحَبُّ إلي أبِينا مِنّا وَ نَحنُ عُصبَةٌM؛[2] «يوسف و برادرش نزد پدر، از ما محبوبترند؛ در حالي كه ما گروه نيرومندي هستيم!»
شگفت آنكه برادران يوسف به قدري در جهالت خود افراط كردند كه حتي پيامبر زمان خود را گمراه دانستند و اظهار داشتند: Nاِنَّ أبانا لفي ضلالٍ مبينِM[3] ؛ «پدر ما در گمراهي آشكار است!» اما ناداني آنان به همين جا ختم نشد و آنان به جاي اصلاح اخلاق و رفتار خود، براي اينكه در نزد پدر آبرويي بيابند، كمر به قتل حضرت يوسف عليه السلام بستند و گفتند: Nاقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ M[4]؛ «يوسف را بكشيد يا او را به سرزمين دور دستي بيفكنيد تا توجه پدر، فقط به شما باشد.» آري يکي از حکمتهاي غيبت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در روايات نيز ترس از کشته شدن، بيان شده است.
وثيقه:
يكي از نكات مهم در داستان حضرت يوسف عليه السلام ، آن است كه وقتي زمان قحطي رسيد، برادران آن حضرت، بدون بنيامين و براي گرفتن گندم به نزد او آمدند. حضرت يوسف عليه السلام وعده داد كه اگر در مرتبه بعد بنيامين را نيز بياورند، سهمي به او اختصاص خواهد داد. آنها با خوشحالي نزد پدر آمدند و از او خواستند كه بنيامين را با آنها بفرستد، اما چون در گذشته دچار خطايي درباره حضرت يوسف عليه السلام شده بودند،حضرت يعقوب عليه السلام اين خواسته را قبول نفرمود و كوتاهي گذشته را يادآور شد و فرمود: «آيا در مورد او اطمينان كنم، همان گونه كه در مورد برادرش (يوسف) اطمينان كردم (و ديديد كه چه شد)؟»[5]
پس از اصرار فراوان برادران، حضرت يعقوب عليه السلام شرطي را گذاشت كه به نظر ميآيد همين شرط براي ظهور امام زمان عليه السلام نيز وجود دارد. ايشان خطاب به پسرانش فرمود: «من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد، تا با من، با نام خدا پيمان استواري ببنديد که حتماً او را نزد من باز آوريد، مگر آنکه گرفتار [حادثهاي] شويد و هنگامي كه آنها وثيقه (پيمان استوار) خود را در اختيار او گذاردند، گفت: خداوند، نسبت به آنچه ميگوييم، ناظر و نگهبان است!»[6]
در مورد امام زمان عليه السلام نيز همين طور است. ما مكرر ميگوييم: «خدايا، امام زمان عليه السلام را بفرست تا از او اطاعت كنيم و در خدمتش باشيم»، اما خداي متعال ميگويد: «شما در مورد يازده امام گذشته، بد عمل كرديد و مقصر هستيد. پس بايد حُسن نيت و اصلاح عمل و رفتارتان را اثبات کنيد، تا امام آخرتان را به سوي شما برگردانم.»
*. مسؤل واحد کودک و نوجوان مرکز تخصصي مهدويت.
[1]. بحار الانوار، ج 52، ص 122.
[2]. سوره يوسف/8.
[3]. همان.
[4]. سوره يوسف/9.
[5]. سوره يوسف/64. Nهَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُM.
[6] . سوره يوسف/66. N قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَن يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌM.
اللهم عجل لوليّك الفرج والعافية والنصر واجعلني من أعوانه وانصاره آمين
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1